- هزیمت رفتن (فَ زَدَ)
گریزان شدن. گریختن: ایشان هزیمت رفتند. (فارسنامۀ ابن بلخی)
معنی هزیمت رفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(فَ کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
شکست خوردن. هزیمت شدن و گریختن:
گرفتند آن شاه را در میان
هزیمت گرفتند ایرانیان.
فردوسی.
چو دیوان بدیدند کردار اوی
هزیمت گرفتند ازکار اوی.
فردوسی.
هزیمت گرفت آن سپاه بزرگ
من از پس خروشان چو شیر سترگ.
فردوسی.
صبر هزیمت گرفت کز صف مژگان او
غمزه کمان درکشید فتنه کمین برگشاد.
خاقانی
گرفتند آن شاه را در میان
هزیمت گرفتند ایرانیان.
فردوسی.
چو دیوان بدیدند کردار اوی
هزیمت گرفتند ازکار اوی.
فردوسی.
هزیمت گرفت آن سپاه بزرگ
من از پس خروشان چو شیر سترگ.
فردوسی.
صبر هزیمت گرفت کز صف مژگان او
غمزه کمان درکشید فتنه کمین برگشاد.
خاقانی
